«معیشت»، پررنگترین دغدغه مردم در سال جدید
تاریخ انتشار: ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۲۸۸۲۱
«در سالی که گذشت، با یکدستشدن هرچه تمامتر حاکمیت مواجه بودیم. منظور از یکدستشدن حاکمیت این است که امکان تضارب آرا، عقاید، بازخوردگرفتن از رفتارهای دولت و اصلاح آنها عملاً منتفی میشود. همین اتفاق منجر به شکلگیری یک جریان مونولوگ و تکصدایی در کشور میشود.»
به گزارش خبرآنلاین، این بخشی از گفتههای دکتر محمدعلی الستی، جامعهشناس ارتباطات و استاد دانشگاه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متن کامل این گفتگو را در ادامه میخوانید:
در صحبتهایتان به «تکصدا شدن» اشاره کردید؛ تکصدایی در یک جامعه چگونه نمود پیدا میکند؟
نظام نباید مقدس قلمداد بشود، چون در این صورت، امکان بازخوردگرفتن، رفع اشکالات و اصلاح آن منتفی میشود و این یعنی تکصدایی. در چنین شرایطی، اشکالات در جای خود میمانند و بهمرور به آسیب تبدیل میشوند. مجموعه و انباشت آسیبها نیز منجر به ایجاد بحران میشود.
بهنظر میرسد این اتفاق تازهای در کشور ما نیست، موافقید؟
بله، متأسفانه سالیان سال است که ما در کشورمان با این پدیده مواجهیم، اما این کلیت با یکدستشدن بیشتر حاکمیت امسال به اوج خودش رسید و امکان نقد، انتقادپذیری و بازخوردگرفتن از نظام کمتر شد.
یکدست شدن حاکمیت چه تأثیری بر جامعه و مردم دارد؟
به دلیل اینکه میان حاکمیت و مردم یک دیالکتیک برقرار است، این یکدستشدن بین مردم هم در حال ایجاد است. یعنی مردم با وجود تفاوت آرا و عقاید، چون در نارضایتی از وضع موجود، شرایط نامساعد اجتماع و اقتصاد با هم اتفاقنظر دارند، یک همگرایی بینشان اتفاق میافتد و آنها را یکدست میکند؛ یکدست برای بیان اعتراض و ابراز نارضایتی.
در این بین، تعدادی از اساتید دانشگاه هم تعلیق، اخراج و یا وادار به استعفا شدند. این تصمیم چطور جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد؟
اخراج و تعلیق بزرگان دانشگاه، ذاتاً بیاحترامی به مقام معلم و استاد است و خواه ناخواه سبب ضعیفشدن فضای آکادمیک میشود. تضعیف نهادهای آکادمیک نیز ضمن تأثیرگذاری منفی بر جامعه، فضای آموزشی را هم یکدست میکند و حتی میتواند جریان توسعه را به تعویق بیندازد. علاوه بر این، در چنین شرایطی فرصت مناظرهی علمی بی رودربایستی و نگاه منتقدانه در محیط یکدستِ آکادمیک از بین میرود و به دنبال آن، دریچههای اصلاح بسته میشود.
اعتراضات و بیان مطالبات در سال ۱۴۰۱ همراه با موجی از خشونت بود و ما سال پر التهابی را پشتسر گذاشتیم. بازتاب این موضوع در سال ۱۴۰۲ به چه نحو بود؟ چقدر به آن مطالبات توجه شد؟
ما یک مشکل کلی داریم؛ اینکه مردم ما هنوز عادت به تحلیل و قضاوت تحلیلگرانه در مورد پدیدهها ندارند. جنبش «زن، زندگی، آزادی» از جنبشهایی بود که در رهبری آن مشکلاتی دیده میشد و باید به آن پرداخت. وقتی یک جنبش، محور خود را زن، زندگی و آزادی قرار میدهد و به مطالبات طبقات مختلف جامعه توجهی نمیکند، طبیعتاً محکوم به شکست است.
جامعه ما مشکل مسکن، بیکاری، فقر و گرانی دارد؛ اینها مشکلات اساسی هستند. بعد در چنین شرایطی، جنبشی با این شعار و محوریت «حجاب اجباری» راه میافتد و طبیعی است که حمایت بسیاری از کارگران (اقشار ضعیف) را از دست بدهد؛ چرا که از طرفی قشر کارگر بیشتر دغدغه معیشت دارد و از طرف دیگر در بسیاری از مناطق تابوی حجاب وجود دارد و مردان روی حجاب زنان خانواده حساس هستند و امر حجاب را اجباری میدانند؛ بنابراین یکی از طبقات جامعه حمایت خود را از این جنبش دریغ میکند، زیرا میبیند مسئله کار و مسکن در این شعار جایی ندارد و فقط روی موضوع حجاب تمرکز شده است. در نتیجه این جنبش فراگیر و اپیدمیک نمیشود، در واقع محدود میشود و شکست میخورد. در یک جنبش همگانی، مطالبات باید واقعی، عینی و نیاز روزمره مردم باشد؛ در این شرایط میتوان امید داشت که تعاملی برای بهبود و اصلاح جامعه صورت بگیرد.
پیشبینی شما برای سال ۱۴۰۳ چیست؟ مهمترین دغدغه مردم چه خواهد بود؟
از نگاه من، دغدغه معیشت در سال پیشرو پررنگتر خواهد بود. وقتی سیرکردن شکم، دغدغه اول یک جامعه باشد، طبیعتاً نمیتوان آنطور که شایسته است، به توسعهی فرهنگی و فرهنگ توسعه پرداخت. فکر میکنم با ضعیفترشدن طبقه متوسط در سال جدید، فعالیت نهادهای مدنی مانند سازمانهای مردمنهاد، رسانههای مستقل، اتحادیههای صنفی، احزاب سیاسی و... که پل ارتباطی بین جامعه و حاکمیت هستند نیز تضعیف میشود. مجموعه این اتفاقات، بازخوردگرفتن و در پی آن اصلاح جامعه را ناممکن میسازد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: معیشت جنبش زن بیکاری قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل یکدست شدن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۲۸۸۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی از رزیدنتها به پزشکان رسیده؛ چرا دکتر سمیرا آلسعیدی خودکشی کرد؟/ «خودکشی پزشکان بهمثابه یک انتحار اجتماعی است»
الهه جعفرزاده: اواخر هفته گذشته (پنجشنبه ۶ اردیبهشت)، با انتشار خبر درگذشت خانم دکتر سمیرا آلسعیدی، دانشیار روماتولوژی و عضو مرکز تحقیقات روماتولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران، جامعه پزشکی برای بار دوم در سال جاری به سوگ نشست. مواجهه نخست با بحران خودکشیِ یکی دیگر از اعضای کادر درمان در سال جاری، به چهارم فروردین ماه بازمیگردد؛ که مربوط به درگذشت خانم دکتر پرستو بخشی، متخصص قلب و عروق در بیمارستان دلفان بود.
دکتر هادی یزدانی، پزشک و دکترای حرفهای پزشکی، در گفتوگو با خبرآنلاین، پیرامون این مسئله میگوید: «چندی است که در جامعه فعلی سرفصلی داریم تحت عنوان «خودکشی پزشکان»؛ و طی همین مدتی که من بهشخصه مباحث پیرامون این موضوع را به طور دقیقتر بررسی میکنم، میبینم همین عنوان و سرفصل منتقدانی دارد با این طرز تفکر که «پدیده خودکشی در تمام جوامع وجود دارد و ارتباطی با شغل افراد ندارد. پزشکان نیز قشری از یک جامعه هستند و چندان تفاوتی میان خودکشی این گروه با سایر گروههای موجود در یک اجتماع حاکم نیست و نباید گروه پزشکان در ذیل این پدیده پررنگ شوند؛ که این تفکر درستی نیست.»
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
دغدغه و رویکرد جامعه پزشکی در مواجهه با خودکشی اعضای کادر درمان چیست و چطور به آن میپردازد؟
نگاه نقادانهای که بر این مسئله حکمفرماست، چندان صحیح نیست؛ در واقع دغدغه جامعه پزشکی در پی مرگ اعضای کادر درمان، این نیست که با به پا کردن سر و صدا در جامعه، توجهها را به سمت خود جلب کند و در نهایت هم بیحاصل باشد. بلکه دغدغه تمام همکاران ما در این حوزه، تلاش در راستای «به رسمیت شناختن» این مسئله از سوی اجتماع است؛ اینکه جامعه آگاه شود سرفصلی با عنوان خودکشی پزشکان وجود دارد. پس از شناخت و پذیرش این سرفصل، در مراحل بعد میتوان علل و عوامل دخیل در وقوع این پدیده را به درستی مورد بررسی قرار داد.
مرگ دکتر آل سعیدی، از ابتدای امسال تا کنون، دومین خودکشی در جامعه پزشکی ایران است. این مورد به لحاظ علّی و کیفی چه تفاوتی با خودکشی دکتر پرستو بخشی در فروردین ماه سال جاری دارد؟
در سال جدید، ما دو مورد خودکشی در جامعه پزشکان داشتیم؛ یکی خودکشی دکتر پرستو بخشی پزشک متخصص قلب، و دیگری خودکشی اخیر دکتر سمیرا آل سعیدی. دو موردی که از دو جنسِ متفاوت هستند و علل عینی حاکم بر هر یک از این موارد مجزا و مختلفاند.
در مورد خانم دکتر بخشی، ما شاهد یک «ظلم و تحقیر سیستماتیک» هستیم که طی یک ماه اخیر بارها روی این موضوع تأکید کردیم و درباره آن نوشتیم؛ که عده بسیاری در اینباره، موضعگیری کردند و طبق معمول سعی داشتند که ماجرا مشمول مرور زمان شده و فراموش شود. مرحومه بخشی، علاوه بر شرایط روحی نامساعد و افسردگی ناشی از مرگ والدین، در دوران طرح، انواع و اقسام تحقیرها، مضیقهها و کمبودها را متحمل شده بود؛ که مجموعه این عوامل، ایشان را پله پله به سمت خودکشی سوق داد.
در مورد خانم دکتر آل سعیدی با توجه به شواهد و اطلاعات موجود میتوان ادعا کرد که مرگ و خودکشی ایشان از جنس دیگری است. اگر از منظر بیرونی بخواهیم به موضوع بنگریم، دکتر آل سعیدی در منتهیالیه موفقیت و جایگاه علمی و مدیریتی کشور قرار داشتند و به عبارتی تمام چیزهایی که سمبل موفقیت تلقی میشوند، در ایشان جلوهگر بود. در واقع مسئلهای که جنس خودکشی خانم دکتر آل سعیدی را متمایز میکند [با استناد به گفتوگوهای منتشرشده از دکتر آل سعیدی با دیگر همکارانشان]، این است که ایشان همواره از یک «ناامیدی اجتماعی» صحبت میکردند؛ شرایطی که در آن هیچ امیدی به آینده و پیشرفت نیست و همهچیز رو به افول میرود.
رسیدن به ناامیدی اجتماعی شاید حس آشنایی برای اکثر افراد در هر جایگاهی باشد؛ که مسلماً علل متعددی دارد. «شغل» افراد در رسیدن به این بنبست چه نقشی دارد؟
قطعاً همینطور است؛ شاید این یک تجربه مشترک برای اکثر افراد در هر جایگاهی باشد، اما در موردِ دکتر آل سعیدی، این یأس فلسفی و ناامیدی اجتماعی به طور ویژه همزمان شده بود با شغل ایشان؛ که یک زمینه کاری پراسترس با فرسودگی بالا به شمار میآید. این اتفاق به خوبی نشان میدهد که «مشاغل» چقدر در ایجاد احساسات و اتخاذ تصمیمات نقش پررنگی دارند. همانطور که در مورد مذکور، فردی با وجود مرتبه بالای علمی، موفقیتهای قابل توجه و شرایط اقتصادی مطلوب به نقطهای میرسد که تصمیم بگیرد به زندگی خود پایان دهد و یک «چرا»ی بزرگ و بیپاسخ را در ذهن مخاطب ایجاد کند.
در ابتدای صحبت، «به رسمیت شناساندن پدیده خودکشی پزشکان» را بهعنوان دغدغه اصلی در جامعه پزشکی مطرح کردید؛ از نگاه شما جامعه فعلی چقدر پذیرای این دیدگاه است؟
در جامعهای که دین در معادلات آن یک متغیر قوی و حکومت آن متظاهر به دین است، پدیده خودکشی یک عمل حرام و غیرشرعی محسوب میشود و بنا بر همین باورهای دینی، سعی جامعه همواره بر این بوده که سکوت کند یا برچسب خودکشی را کنار بزند و ماجرا را با عناوین دیگری همچون «مرگ خودخواسته» روایت کند. در چنین شرایطی، صحبت از این ماجرا و به رسمیت شناختن آن دغدغه اصلی ماست. خودکشی، نام دیگری ندارد، فراتر از یک آسیب اجتماعی است همردهی یک «انتحار اجتماعی» باید مورد شناخت و بررسی قرار بگیرد.
خودکشی «رزیدنتها» نیز مشمول این دغدغه است؟
صد البته؛ این دغدغه فقط معطوف به خودکشی پزشکان نیست، بلکه در زمینه خودکشی رزیدنتها نیز روال به همین شکل است. عدم پرداخت حقوق مادی و معنوی در این گروه از کادر درمان، تنها یک جنبه از مشکلات حاکم بر این قشر است. ساعات کاری طاقتفرسا، شرایط تحقیرآمیز، عدم حمایت و روابط پادگانی بین اساتید و رزیدنتها نیز از مشکلات قابل توجه این حوزه است که به اشکال گوناگون منجر به خودکشیهای زنجیرهای میشود و ماهیت این ماجرا برای جامعه خطرناک است. هرچند این موضوعات قابلیت حل و فصل دارد، فقط عمده هدف ما این است که چنین مسائلی به رسمیت شناخته شود.
فکر میکنید تداوم اطلاعرسانی در راستای به رسمیت شناختن دومینوی خودکشی در جامعه پزشکی چقدر مثمر ثمر واقع خواهد شد؟
اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در این زمینه، فقط به سود جامعه پزشکی نیست و باید بهصورت کلان به آن نگاه کرد؛ چرا که سلامت جسم و روان تکتک اعضای یک جامعه در گروی سلامت سیستم بهداشت و درمان است. سیستم حاکمیتی کشور نیز موظف است صدای مظلومیت این قشر از جامعه را بیش از پیش بشنود. جامعه پزشکی و کادر درمان همواره در این راستا ثابتقدم بوده و میکوشد با صدای بلندتر و در ابعاد گستردهتری، اهمیت پدیده خودکشی در جامعه پزشکی را به گوش آحاد جامعه برساند.
بیشتر بخوانید:
خودکشی یک پزشک دیگر؛ جزئیات بیشتر از درگذشت این پزشک زن ۱۵ شب کشیک در ماه؛ آموزش یا کار ارزان؟/ «درآمد یک پزشک متخصص طرحی در ایران کمتر از یک آرایشگر است» افزایش ۵ برابری نرخ خودکشی در جامعه پزشکی؛ «سالانه ۱۳ خودکشی در جمعیت رزیدنتی کشور داریم»/ یک راهحل مهم:«کمک روانی» خودکشی رزیدنتها؛ مرگ خودخواسته در پناه انتخاب رشته اجباری۴۷۲۳۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900289